اصلی و کرم
داستان عامیانه آذربایجان
در شهر گنجه که سبز و کهنسال بود اربابی عادل و باخدا به اسم" زیاد خان" بود که فرزندی نداشت . او بارعیت از هر کیش و مذهبی که بودند مهربان بود و حتی خزانه داری داشت مسیحی به نام " قارا کشیش" که چون دوچشم خویش از او مطمئن بود . ازبختِ بدِروزگار او نیز فرزندی نداشت .